در سوگ فقیهی مردم‌مدار

حجت‌الاسلام سید مهدی طباطبایی(ره) نیز رخت از این‌دیار فانی بربست تا تعداد خوبان عالم کم‌تر از گذشته شود. اویی که هیچ‌گاه در مسیر تکوین اندیشه‌های خود پای از حق مردم عقب نراند و در تمام حیاتش سعی کرد که زهد و پارسایی را جانشین حب قدرت کند. شاید گفته شود که تمام این تعاریف را برای رفتگان می‌گویند و هرآنکس که از بین‌مان می‌رود، عزیز می‌شود. البته که این سخن پر بی‌راه نیست و در موارد بسیاری صادق است اما نه درباره سید مهدی طباطبایی؛ زیرا تاریخِ حیات او نشان از حقیقتی دارد که وی را از دیگران متمایز می‌کند. اویی که در عین حال که می‌توانست مانند خیل عظیمی از ارزش‌نمایان بر کرسی قدرت تکیه زند، در مقاطع مختلف تاریخ معاصر علیه جبر و تمامیت‌خواهان ایستاد و به انحای مختلف، افراطی‌گرایی را محکوم کرد. اظهارنظر مهم او در خصوص رویکردهای سیاسی محمدتقی مصباح یزدی را از یاد نمی‌بریم که گفته بود: «ایشان را فارغ از رفتارهای سیاسی می‌دانم؛ چون هیچ‌گاه در سیاست و در نهضت‌ها و انقلاب حضور نداشتند و هرجا هم حضور داشتند در حاشیه بودند. ایشان را از لحاظ علمی و فلسفی قبول دارم؛ ولی از لحاظ سیاسی نه. ایشان انسان خوبی هستند؛ ولی آشنایی سیاسی ندارند؛ بنابراین وقتی وارد این مسائل می‌شوند برای خود مشکلاتی ایجاد می‌کنند». یا آنکه وقتی معرکه اتهام‌زنی‌ها در سال88 بالا بود و هرکس با تخریب نیروهای سیاسی باسابقه برای خود کیسه‌ای می‌دوخت او تخریب رییس دولت اصلاحات را امری غلط دانست و ثابت کرد که مسیر عقلانیت و اعتدال یک‌شعار نیست بلکه باید در عمل ثابت شود و با چنین رویکردی خط‌مشی خود را جدای از برخی نیروهای افراطی دانست. در واقع حجت‌الاسلام طباطبایی که همگان او را با عنوان استاد اخلاق می‌شناسند، در وهله نخست به‎طور مدام خود را در آزمون اخلاق می‌سنجید و سعی می‌کرد که در تحلیل‌های سیاسی و اجتماعی خود، وجدان و فطرت را در اولویت قرار دهد و در فرازونشیب‌های عرصه سیاست، مرعوب عروس فتانه قدرت نشود.
جدای از وجه سیاسی این شخصیت برجسته، زندگی شخصی‌اش نیز قابل توجه است. او در خانه‌ای ساده و قدیمی در محله 17شهریور تهران زندگی می‌کرد. هنگامی که در تیرماه سال96 برای انجام مصاحبه‌ای به خانه او رفتم به یاد روایت‌ها و حکایت‌های فقهای سنتی این مرزوبوم افتادم؛ خانه‎ای با یک‌حیات کوچک جنوبی که برایم یادآور گذشته‌ای دور و زیبا بود. وقتی دیدار میسر شد، این فقیه زاهد با حال نه‌چندان مساعد، ما را به اقامه نماز و صرف ناهاری مختصر دعوت کرد. در تمام این ساعات که هنوز مصاحبه را آغاز نکرده بودم، در این اندیشه بودم که چه اتفاقی در حال وقوع است که میراث‌داران حقیقی انقلاب با حفظ ارزش‌های حقیقی، مانند مردم زندگی می‌کنند و تعدادی افراد بی‌شناسنامه با نقاب ارزشمداری تمام منابع قدرت و ثروت را در اختیار گرفته‌اند. پاسخ به این پرسش گرچه در مجال یک گفت‌وگو نمی‌گنجيد اما در آن گفتار به بخشی از پاسخ دست یافتم. مرحوم طباطبایی در آن گفت‌وگو اظهار کرد: «هدف اصلی انقلاب، اسلام بود. من تا کنون سعی کرده‌ام تغییری در دیدگاه خود در این خصوص ندهم. به‌یاد دارم که در ابتدای نهضت اسلامی امام(س) گفت که ای علما به داد اسلام برسید. اسلام دینی است که همه بدی‌ها زیر سایه آن اصلاح می‌شود. سعی من همواره بر آن بوده تا اسلام به معنای حقیقی‌اش اجرا شود و همیشه تا حد توانم با کسانی که به‌نام دینداری، کارهایی خلاف اسلام می‌کنند همراه نشده‌ام. حتی کوشیده‌ام تا با ایشان مقابله کنم اما گاهی نمی‌توان اقدامی موثر انجام داد که در آن صورت باید کوتاه آمد. گاهی حتی نمی‌توانم حرف قلبی‌ام را بزنم زیرا اگر سخن باطنی خود را اظهار کنم، شرایط براي من سخت می‌شود؛ البته اگر بدانم سخنم تاثیرخواهد داشت و وضعیت را تغییر خواهد داد، ترسی از بیانش ندارم اما در میزان تاثیر سخن تردید دارم». در واقع سید مهدی طباطبایی در واپسین سخنان حیاتش مسئولان را مورد نصیحت قرار داد که راهی که می‌روید با اسلام حقیقتی سنخیت کامل ندارد. البته از ذکر این نکته نیز نباید غافل شد آن افرادی که شرایط را برای سخن گفتن امثال حجت‌الاسلام طباطبایی محدود کرده بودند، باید در دیار باقی پاسخگوی چنین حق‌الناسی باشند و به این پرسش پاسخ دهند در سال‌های اخیر چه اتفاقی رخ داد که زاهدان و دلسوزان کشور به انزوا رانده شدند و نتوانستند حقیقت وجدانی خود را با صدای بلند بیان کنند. بی‌تردید اگر چنین نبود، فرد معتدلی مانند آن فقیه مرحوم؛ یعنی حجت‌الاسلام سید مهدی طباطبایی زبان به انتقاد از انسداد نمی‌گشود زیرا سیاق حیاتش نشانگر صبوری و تعامل سازنده بود و اگر چنین شخصیتی از شرایط امروز گله‌مند بود، یعنی مشکلی عمده در رویکرد سیاسی مسئولان وجود دارد. به‌هر روی او رفت تا شمار شخصیت‌های مردم‌دار کم‌تر از گذشته شود و حضور گسترده مردم در تشییع پیکر آن فقیه وارسته، مهم‌‌ترین سندی بر مردمی بودنش است؛ از این‌رو فقدان سیدمهدی طباطبایی برای مردم ایران، هیچ‌گاه جبران نخواهد شد. روحش شاد و قرین رحمت حق.
بدرقه استاد مردمي اخلاق تا خانه ابدي
پیکر حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمهدی طباطبایی، استاد اخلاق و نماینده سابق مردم تهران در مجلس هفتم شورای اسلامی، صبح جمعه ۲۸اردیبهشت ۱۳۹۷ از مسجد امام موسی بن جعفر علیه‌السلام (مسجدی که خود او سال‌ها امامت جماعتش را بر عهده داشت) تشییع شد و پس از طی مسیر خیابان شهید سعیدی تا میدان خراسان، مقارن اذان ظهر جهت خاکسپاری در حرم حضرت معصومه(س) به شهر مقدس قم منتقل شد. او چندی پیش به دلیل کسالت راهی بیمارستان شده بود و اسفند گذشته به دنبال تشدید بیماری به بخش مراقبت های ویژه (ICU) منتقل شد. علت بیماری او، عفونت و نارسایی ریه عنوان شده بود.


حجت الاسلام و المسلمین سید مهدی طباطبایی که 82 سال داشت، از همکفران و یاران سید نواب صفوی و گروه فداییان اسلام و از قدیمی‌ترین شاگردان و یاران امام خمینی(س) به شمار می رفت.
اين روحاني بارها مواضعي را اتخاذ كرد كه برخلاف جريان محافظه‌كار بود ولي مراعات‌هاي مرسوم عالم سياست را به آخرت خود ترجيح نداد. براي مثال در زماني كه برخي اظهاراتي را از تريبون‌هاي نمازجمعه به زبان مي‌آوردند و توجهي به عواقب آن‌ نداشتند، اين استاد برجسته اخلاق اعلام كرد كه نماز جمعه فعلی را مفید و موثر نمی‌داند و معتقد است امروز نسبت به اول انقلاب، مسیر و جهت‌گیری نماز جمعه تغییر کرده است. حجت‌الاسلام و المسلمین طباطبایی گفته بود كه جناحی صحبت کردن، حرف بی‌ربط و بی‌مورد زدن، به شعار پرداختن، توهین و جسارت کردن و غیبت کردن حرام است.
این چه نمازی است که در آن شرکت کنم و فحش دادن به یک مسلمان را بشنوم؟ آقایی که در نماز جمعه مومنی را لعن می‌کنی، چه می‌کنی؟ پیامبر در یک نماز جمعه این کار را نکرده است! عضو پيشين جامعه روحانیت مبارز همچنین به دلیل عدم درک صحیح از مشکلات مردم و نوع مواجهه با آن برای آینده کشور بسیار نگران بود و اظهار می‌کرد: امیدوارم هر کسی عرض من را می‌خواند و عملکرد ما را غلط می‌داند از جمهوری اسلامی نرنجد، جمهوری اسلامی نقش مهمی در بهتر زیستن مردم دارد. بدانیم که اگر عملکرد ما (روحانیون) اشکال دارد، ربطی به اسلام ندارد. اسلام هم نبود همین عملکرد را داشتیم. اسلام دین یسر یعنی آسان گرفتن در همه امور است. هر جا دیدید که سختی و فشار است از عملکرد نادانی است که مدعی دین هست.
استاد برجسته اخلاق از خدشه به اسلام و جمهوری اسلامی بسیار نگران بود و اظهار مي‌كرد: مسئولان عزیز کشور ما به گونه ای عمل نکنند که روزی مردم بگویند این جمهوری اسلامی نباشد. مردم هم بدانند که اگر در مواردی به اسم اسلام اقداماتی انجام می شود که نباید، به دلیل سهل انگاری و لاابالی گری بوده و یک جاهایی هم نا بخردان به جای خردمندان، نادانان به جای دانایان، ناقص العقل ها به جای فرماندهان کار کردند.
این سخنران معروف مي‌گفت: در حال حاضر فشارهای اقتصادی و مالی، آزار دادن، حتی دستگیری و مراجعات، هیچ کدام اسلامی نیست، بسیاری از مسائل فرهنگی ما غلط است. من در همه جا حتی در باب پوشش زن که چه مقدار اختیاری و چه مقدار ارشادی و چه مقدار امری است، خطر می بینم، این‌گونه نیست که در موضوع حجاب بتوانیم مدام دیگران را بیازاریم. من نمی خواهم عز وجلال حضرت زهرا(س) در این حرف ها خلط شود، ولی می‌خواهم بگویم که مسلمانان در زمان شهادت حضرت زهرا(س) آبروی اسلام را نبرید، به اسم اسلام نه این مالیات را باید گرفت نه باید نرخ گذاری کرد و نه به مردم در پوشش ها تحکیم و زور کرد البته ارزش اسلام حجاب است، کسی اشتباه نکند، اما ما در گذشته زور نداشتیم. در بسیاری از موارد اگر زوربه كار نمي‌بردند، مردم به لجبازی نمی افتادند در این صورت شاید کار دین بهتر پیش می رفت.
اين تنها گوشه‌اي از تفكر اسلامي و مردمي استاد برجسته اخلاق است. مردي كه بدون هيچ تشريفاتي روز گذشته روي دست هزاران تهراني تشييع شد تا به خانه ابدي خود برود. بي‌شك سرنوشت‌ افراد با يكديگر متفاوت است و آنكه خود را براي مردم هزينه و اسلام ناب را ترويج كرد و همچنين در مسير سيره پيامبر(ص) قدم برداشت، آخر و عاقبتش به خير خواهد شد و در غير اين صورت عاقبتي خوش در انتظار نيست.